یا لطیف

فاطمه جان در این دنیای پر زرق و برق دست ما را بگیر.دنیا بسیاری چشمها را کور و یا کم سو کرده است،آنگونه که نمی توانند زن بودن را از بهترین زنان عالم بیاموزند، هستند کسانی که در تعریف مادری و همسری به  سردر گمی دچار شده اند

 و شعار حضور سیاسی اجتماعی زنان را سر می دهند

و  ناتوانند که ببینند چگونه سرور زنان عالم بهترین همسر و بهترین مادری بود که نه تنها در صحنه سیاسی زمان خویش بلکه در تاریخ نقش آفرینی کرد!
فاطمه جان دست ما رابگیر،که باور داریم تنها راه سعادت در پیروی از بهترین بانوی دو عالم است.

یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی

به نام خدا

«سه مرد و یک بچه در سبد» عنوان یک فیلم فرانسوی است که در کلاس «زن و خانواده» به نمایش درآمد تا در مورد اینکه چه نوع خانواده ( سنتی، مدرن، فرامدرن) را به نمایش گذاشته‏است بحث کنیم.
فیلم ماجرای نوزادی است که مادرش او را در مقابل خانه سه مرد که یکی از آنها پدر بچه است می‏گذارد و به آمریکا می‏رود. این مردان در طول فیلم ثابت می‏کنند که مادری در انحصار زنان نیست و پدران نیز اگر بخواهند می‏توانند مادران شایسته‏ای برای کودکان باشند.
در مورد مدل خانواده که آیا مدرن و یا فرامدرن است اختلاف نظرهایی وجود داشت تا اینکه استاد فرمودند : «ضمنا این دو نفر اصلا با هم ازدواج نکرده‏بودند!»
این حرف مثل شوکی همه را مبهوت کرد؛ چون فهمیدیم اصلا خانواده‏ای وجود نداشته‏است.
و ما در دانشگاهی در کشور جمهوری اسلامی یک زن و مرد با یک فرزند نامشروع را خانواده نامیده‏بودیم.

به نام خدا

جامعه شناسی جنسیت یکی از واحد های درسی رشته مطالعات زنان است.این کلاس با این توضیح شروع شد که علم جامعه شناسی یک علم مردانه است و از نگاه مردان و توسط مردان ، جامعه  شناسی تولید شده است و ما می خواهیم جامعه شناسی را از نگاه زنان بیاموزیم یعنی یک جامعه شناسی زنانه!!!!!

بحث از اینجا آغاز شد که زنان تصور می کنند از نظر جسمی از مردان ضعیف تر هستند اما این باور غلط را روشهای تربیتی دخترانه در زنان ایجاد کرده است در واقع زنان هم می توانند مانند مردان کارهای سنگین انجام دهند.

خانم های کلاس کم کم وارد بحث شدند ،چند نفر نمونه هایی از کارهای سنگین زنان و به ویژه زنان روستایی را مثال زدند ،چند نفر از مسن تر های کلاس از دیسک کمر و آرتروزگفتند که خریداری نداشت و یکی از دانشجویان خانم هم تلاش می کرد دیگران را توجیه کند که چرا اتومبیلش را خودش پنچر گیری می کند و چگونه با این کار به مردان ثابت می کند که نیازی به آنها ندارد!

جالب ترین نکته این کلاس آقایان بودند که ساکت نشسته بودند و نظری ندادند ،و زمانی که کلاس تمام شدو یکی از خانمها علت این سکوت را سوال کرد ،یکی از آقایان فرمودند :این شما هستید که باید بحث کنید چون شما می خواهید مثل ما شوید ما که مشکلی نداریم!

سه جلسه از کلاس جامعه شناسی  جنسیت گذشته و من هنوز نفهمیدم چگونه جامعه شناسی زنانه  می خواهد به زنان خدمت کند.شروع امیدوار کننده ای  که نداشت تا بعد!

به نام خالق زیباییها

 من آرایش می کنم پس هستم.این شعاریست که  تعدادی از دختران هم دانشگاهی من با رفتار ها ونگاهها یشان سر می دهند.اگر شما هم آنها را ببینید که در دستشویی ،سالن غذاخوری ،کلاس درس،گوشه کنارهای حیاط و حتی نمازخانه مرتب مشغول تجدید آرایش هستند آنوقت این احساس به شما هم دست میدهد که آرایش کردن یک موضوع حیاتی است .
هر چند در بحث های کلاسی  معتقدند که آرایش  برای جلب توجه پسران،   احساس خود کم بینی  ،  احساس شخصیت ،  پیروی از مد ، تحت تاثیر ماهواره  و... نیست آنها فقط دوست دارند آرایش کنند و هر پسری هم زیادی به آنها نگاه کند  پسربسیار  بدی است و اصلآ جنبه ندارد. می گویند که  بسیار هم اهل علم هستند درست است که وقت زیادی را برای آرایش کردن و خرید وسایل آرایشی و صحبت با دوستان در مورد مدلهای جدید آرایش صرف می کنند اما مهمترین دغدغه آنها درس است و درس.
فکر می کردم مشکل اینجاست که من این نسل را نمی فهمم ،اما برای خیلی ها این وضع غیر عادی و نگران کننده است ،نگرانی از اینکه دختران ما همه ارزش خود را در جذابیت های ظاهری خود بدانند و از بسیاری دیگر غافل شوند،جالب است که همین ها هم بیشتر از  توانایی زنان در پست های مدیریتی و مشاغل بالا و نبودن فرصت های برابر دم می زنند!
دیروز در نماز خانه بین دو نفر از دانشجویان در مورد آرایش کردن در نماز خانه برخورد تندی به وجود آمد ، اساتید دانشگاه ،حتی آنهاییکه  خیلی  هم اُپِِن هستند  ،از این وضع شکایت می کنند ،یکی از اساتید جوان می گفت :دانشجویان دختر در کیف خود ماشین حساب ندارند اما کیف آرایش دارندو استادی دیگر از اینکه هنوز کلاس کاملآ تمام نشده ،دختران برای بیرون رفتن از کلاس تجدید آرایش می کنند و استادی میانسال از اینکه در تمام مدت تدریس در یکی از کلاسهایش بی اختیار فقط به چهره  دانشجوی دختری که آرایش تند داشته نگاه می کرده است و .....
این حرفها بین همه رایج است ،پیدا کردن راهکار برای حل این مشکل را  در کلاس روش تحقیق به بحث گذاشتیم به نتیجه مشخصی نرسیدیم .بیشتر موضع گیریها سیاسی بود ،چند نفر می گفتند: این رفتارها به معنای اعتراض به محدودیت های موجود است ،اما دیگری می گفت: در سالهای اصلاحات هم به همین شکل بودواصلآاز آنجا شروع شد ،دیگری می گفت :چون ازدواج در کشور ما خیلی مهم است این رفتارها برای تور کردن پسری برای ازدواج است ، یکی  در جواب گفت:آنها که ازدواج کرده اند افراطی تر آرایش می کنند ،...
اما  پس از همه بحث ها من معتقدم اینگونه افراد  قدر خود را نمی دانند نه  تنها به عنوان یک  دانشجو و یک دختر  بلکه  در مقام یک انسان،اما نمی دانم چه باید کرد؟

السلام علیک یا ام ابیها
زنان چه کم عقل باشند و چه کم عقل نباشند عاطفه ای دارند که از عقل بسیار کارآمد تر است.
اگر در دستگاه عقل دو دو تا چهارتا می شود در دستگاه عاطفه می تواند بی نهایت شود.
در ایران اسلامی ما بودند فرزندان یکدانه و دردانه ای که در دامان پر عاطفه مادران پرورش یافتند و با بدرقه آنان به جبهه رفتند و به بی نهایت پیوستند.عاطفه این مادران آنقدر حسابگر بود که دنیا را برای فرزندشان ناچیز می دانستند و بهشت را به آنان هدیه کردند.
و اکنون نیز هستند مادرانی که زر و زیور دنیا آنها را نگرفته و فرزندشان  را  نه برای دنیا که برای دین تربیت می کنند.و هستند مادرانی که آخرت فرزندشان را فراموش کرده اند.
خدایا در این ایام مبارک به ما مادری بیاموز.